نوشته های نوشته نشده

الهم عجل لولیک الفرج....

1. خداییش این دفعه رنگ و لعاب این یکی خیلی زیاده. دیگه نمی تونم مقاومت کنم. تازه هم پسر عموم هست هم اینکه پیشنهادش خیلی خیلی عالیه و به یه رویا خیلی نزدیکه. شاید تمام انچیزی که می خواستم چند ساله برم باشه. اما خب باید حدود 20 روز صبر کنم. تا همه چیزی به طور 100 درصد مشخص بشه!؟ نمی دونم شاید این نامردی باشه به مجموعه الانم اما خب این جدیده دیگه مثل قبلیه نیست این پیشنهاد این دفعه برای خود شخص خودم داده شده برای تخصصم و برای تجربه ام نه برای دور زدن شرکتم. این دفعه پسر عموم از من کمک خواسته... و به تجربه من نیاز پیدا کرده.

2. من که تو این مدت خیلی صبر کردم و تقریبا با همه جور سازی هم رقصیدم تا حالا چیز زیاد بدی ندیدم اما خب خیلی خوب هم نبوده. یعنی مثل انتظارم نبوده و تازه اینده ی مبهمی هم الان پیدا شده. تو این مجموعه خیلی چیزا یاد گرفتم خب یک دلیل این که امروز این پیشنهاد شد بهم به خاطر همین مسئولیت ها سنگینی بود که تو این مجموعه به من دادن. و مواردی که الان یاد گرفتم مثل مدیر پروژه بودن اسا*نسورهای مارک سرویس نگهداری پله* برقی های مارک و چینی سرپرست پروژه اسا*نسورهای تلفیقی بلد بودن زبان تخصصی رشته ی کاری و ... همه اینها رو از این مجموعه یاد گرفتم اما خب در امدم اندازه این یادگیریها نیست. و چیزی که الان خیلی بهش نیاز دارم درامد کافی برای راه اندازی یه زندگی برای داشتن استقلال با طعم ارامش.

3. از خودم تعریف نمی کنم. کلاس هم نمی زارم اما اینها چیزایی بود که یاد گرفتم در این مدتی که به طور حرفه ای وارد این صنف شدم.

4.* به خاطر اینه که راحت موتور جستجو اون مطالب رو پیدا نکنه. بنا به دلایلی...